اگر مسیح شوی
دکتر غلامرضا محمدی/کویر
اگر مسیح شوی، یک نفس به من برسی
به دادِ دادرسی نیست دیگرم هوسی
مسیح من شو و اندوه من ببر از یاد
طبیب من شو و مسپار درد من به کسی
نشان ز قافله ای نیست کز تو آرد بوی
نه قاصدی و پیامی نه نغمه ی جرسی
کجاست پیک صبا تا به دوست گوید باز
حکایتی ز اسیری که مانده در قفسی
کجاست کوی تو تا سر ز پای نشناسم
کجاست روی تو، ازعمرمن نمانده بسی
درخت بی ثمرم در سرابِ حسرت و آه
نه باغبان امیدی نه قصه ی هرسی
عنان به دست من افتد به پایگاه مراد
اگر به وصل تو یابم توانِ دسترسی
کویر! آتش سودای سینه کافی نیست
"سمند صاعقه زین کن" مگربه او برسی
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 16,ژانویه,2025